مرا باشعر باران خواب کردی
به رویایی دلم بی تاب کردی
گرفتی دستم و بردی گذشته
مرا با داغ یاران آب کردی
دایی
.................پیچ..................
هـزاران پیچ موهـای تو مـلموس
دلـم بـا مـوی پـرپیچ تـو مـانوس
منم حیران پیچی غیرمحسوس
کـه داره جـاده ی پرپیچ چالوس
مثل گلبرگ
بـنـازم بـرچـش و زلـف و زبـانت
بـه آن لـبخنده هـای مـهربـانت
لطافت داره آن لب مثل گلبرگ
بـنـوشـم جـام شیـریـنِ لبـانت
................چشم.................
کتاب چشم زیبـای توبـازاست
مژه بادل بـگِردش درنمازاست
فــدای آن قــد و بــالا بـگـردم
بگو چشمت چرا اِنقدرنازاست
ازدایی
................مسافر.....................
سـفر قـندو مـسافـربـندایـن قـند
دلـم بـی هـم سـفـردرراه پـیـوند
مسـافـربـاشم ومـقصد توبـاشی
دهم جان را به راهت ای خداوند
....................اعجاز.....................
دل و دیـده بـه راهـت بـی پناه است
غـم و اشکم بـه اعـجازت بـراه است
سـپردم دل بـه راهت بـی چـرا چون
دلم افسرده یِ هجرت به چاه است
قدت رعنا وُ گیسویت کمنداست
لـبان سـرخ زیبـایت چـو قنداست
که دادم دل به سیمـای قشنگت
شررزاشرب شیرازت به چنداست